نقد و بررسی فیلم صیاد| برشی از زندگی صیاد شیرازی که در افتتاحیه جشنواره فجر به نمایش درآمد
رویداد۲۴ | مازیار وکیلی: فیلم سینمایی «صیاد» در افتتاحیه جشنواره فجر امسال به نمایش درآمد. برشی از زندگی سپهبد علی صیاد شیرازی که جواد افشار که بیش از هر چیز با سریال گاندو شناخته میشود، آن را کارگردانی کرده است. نگارش فیلمنامه این فیلم زندگینامهای را حسین ترابنژاد بر عهده داشته است که در سالهای اخیر توانسته کارنامه قابل قبولی از خود به نمایش بگذارد. این فیلم تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی محصول سال ۱۴۰۳ است. شخصیتپردازی ضعیف، کلیشهای بودن، دیالوگ محمر شدن قهرمان باعث شده تا فیلم «صیاد» نتواند نظر منتقدان را جلب کند.
فیلمی که ضعفهای فراوان کارگردانی در آن باعث شده تا صیاد نه تنها تبدیل به یک فیلم حماسی و باشکوه نشود بلکه فیلم ابتر و ضعیفی باشد که تماشاگر را میان کلاف سردرگمی از ماجراهای متعدد رها میکند. جواد افشار بیشتر سابقه سریال سازی دارد و علاقهمند است به موضوعات مختلفی بپردازد که تنها در قالب یک سریال امکان پرداختن به تمام این موضوعات وجود دارد. در حالی که در یک فیلم سینمایی نیاز است تا روایتی فشرده و مینیمال از وقایع ارائه شود. به طور کلی صیاد را باید فیلم ابتری دانست که از معرفی قهرمان خود عاجز است و نمیتواند جایگاه چهره مهمی مانند شهید صیاد شیرازی را برای تماشاگر مشخص کند.
شخصیت پردازی ضعیف فیلم صیاد
این که آیا فیلم صیاد راوی صادق تاریخ ابتدای انقلاب است یک بحث فرعی است. چرا که خود فیلم انقدر مشکلات بدیهی دارد که اصلاً اجازه نمیدهد تماشاگر بر روی مسائل تاریخی تمرکز کند.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی سریال فریبا| داستان یک اینفلوئنسر یا فعال فضای مجازی از شبکه سه سیما
مشکل ابتدایی و اساسی فیلم صیاد این است که شخصیت منفی فیلم (بنی صدر) بسیار سمپاتیکتر از قهرمان فیلم از کار درآمده و حرفهای منطقیتری میزند. این که «نیروهای نظامی نباید وارد بازیهای سیاسی شوند» و «تمام نیروهای نظامی باید تحت یک فرماندهی واحد کار کنند» حرفهایی هستند که در فیلم صیاد از زبان بنی صدر میشنویم. مشکل این جاست که کارگردان نتوانسته نیت اصلی بنی صدر را درباره این صحبتها برای تماشاگر آشکار کند.
در مقابل ما با قهرمانی طرف هستیم که کنش چندانی در طول داستان ندارد و بسیار منفعل عمل میکند. همین انفعال باعث میشود که توجه تماشاگر از قهرمان فیلم به شخصیت منفی فیلم معطوف شود که بسیار پویاتر از کار درآمده است.
از طرف دیگر حجم وقایع در فیلم انقدر زیاد است که تماشاگر را گیج میکند. تماشاگری که با جزئیات حوادث تاریخی ابتدای انقلاب اسلامی آشنا نیست، ناگهان با حجم زیادی از اطلاعات مواجه میشود که توانایی تحلیل آنها را ندارد و همین موضوع باعث میشود که کارگردان نتواند علت قهرمان بودن صیاد را به خوبی برای تماشاگر تبیین کند. این دو مشکل اصلی تنها نمونهای از مشکلات فیلم سینمایی صیاد است.
مشکلات فیلم صیاد چیست؟
تماشاگران ایرانی جواد افشار را به عنوان کارگردان سریالهای جنجالی تلویزیون میشناسند. سریالهایی مانند کیمیا و گاندو یک و دو که هر کدام در زمان پخش سر و صدای زیادی کردند و به واسطه فرامتن قدرتمندشان و اشارات پیدا و پنهان سیاسی موفق شدند، تماشاگران زیادی را به خود جلب کنند. ظاهراً جواد افشار هنگام ساخت فیلم صیاد هنوز در حال و هوای سریال سازی به سر میبرده و صیاد را نه یک فیلم سینمایی که سریالی تلویزیونی دیده که میتواند در آن موضوعات متعددی را مطرح و بدون سرانجام رها کند. بسیاری از سکانسهای صیاد در نیمه راه و زمانی که قرار است به نقطه اوج برسند، به سکانس بعدی کات میخورند که به لحاظ حسی و عاطفی و حتی مضمونی ارتباطی با سکانس قبل ندارند. همین موضوع تماشاگری را که احتمالاً اطلاع چندانی هم از وقایع تاریخی آن دوران ندارد، دچار سردرگمی میکند. از طرف دیگر نحوه کارگردانی جواد افشار هیچ سنخیت و همخوانی با یک فیلم حماسی و قهرمان محور ندارد.
فیلمهای حماسی و بزرگ تاریخ سینما مانند لورنس عربستان و گلادیاتور برای پرده بزرگ سینما ساخته شدهاند و کارگردانان چنین فیلمهایی انقدر باهوش بودند که با گرفتن لانگ شاتها و اکستریم لانگ شاتهای مفصل و جذاب تماشاگر را مرعوب فیلم کنند و او را وادار نمایند تا با قهرمان فیلم همذات پنداری کند. اما جواد افشار در صیاد به جای استفاده از چنین نماهای باشکوهی از کلوزآپهای متعدد در فیلمش استفاده کرده است.
در صیاد خبری از عظمت و شکوه و زیبایی نیست. هر چه هست تعدادی نمای درشت است از موقعیتهای غیرقابل باور که تماشاگر را با این پرسش مواجه میکند که چرا شهید صیاد شیرازی قهرمان بوده است. افشار تلاش کرده است این ضعف بزرگ را با استفاده از موسیقی پرحجم و آزاردهنده بپوشاند که باید اعتراف کرد، در این کار ناموفق بوده است.
موسیقی در فیلم صیاد
موسیقی هیچ گاه نمیتواند جای قهرمان واقعی یا دکوپاژ درستی که معرف جایگاه قهرمان باشد را بگیرد. مشکل دیگر فیلم صیاد شخصیتهای فرعی کاریکاتوری فیلم هستند. منهای صیاد و بنی صدر که کارگردان کمی برای آنها وقت گذاشته است، سایر شخصیتهای فرعی فیلم بیشتر تیپهایی هستند که توانایی درگیر کردن مخاطب را ندارند.
تیمسار فلاحی فیلم ربطی به فلاحی مقتدری که ما میشناسیم ندارد. همسر و خانواده صیاد شیرازی بیشتر به کار ساختن چند سکانس رمانتیک تلویزیونی میآیند. یا مثلاً اسفندیار -نادر سلیمانی نقش او را به سبک سریالهای تلویزیونی بازی میکند- که قرار بوده نماد مظلومیت ارتشیان در سالهای ابتدای انقلاب اسلامی باشد تبدیل به کاریکاتوری شده که تماشاگر را به خنده میاندازد.
فیلم البته یکی دو متلک نامحسوس سیاسی هم به برخی چهرههای اصلاح طلب امروز مانند حسن روحانی میاندازد تا مبادا از قافله طعنه زنندگان به اصلاح طلبان جا بماند. به طور کلی صیاد نه فیلمی است که در خور شان و جایگاه شهید صیاد شیرازی باشد و نه فیلمی است که بتواند تماشاگر را نسبت به وقایع تاریخی ابتدای انقلاب اسلامی آگاه کند. بلکه فیلمی است تلف شده و از دست رفته که هنگام تماشای آن بیشتر کلافه میشویم تا لذت ببریم.